به بهانه لینوکس مگ
به بهانه لینوکس مگ
تقریبا سال 1385 بود که یه جورایی وارد دنیای لینوکس شدم و همون موقع ها هم با سایت تکنوتاکس که یه جورایی بهترین منبع فارسی واسه لینوکس بود آشنا شدم.روزای قشنگ و عجیبی بود.من یک دانش آموز سوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک بودم.تو شهر ما خرید یک لینوکس توی اون سالها واقعا سخت بود. اما بالاخره یک نسخه از لینوکس رو پیدا کردم و برای پیدا کردن یک منبع فارسی هم تکنوتاکس رو پیدا کردم. هی یادش بخیر وقتی به تکنوتاکس رسیدم انگار بهشت بود. اولین چیزی که نظرت رو جلب می کرد اخباری بود که هر روز توسط فردی به نام alan نوشته می شد.وقتی اخبار رو می خوندی حس می کردی دنیا داره به سمت لینوکس می ره. واسه من دومین چیزی که نظرم رو جلب کرد یه لینک بود با این مضمون :
سمت راست توی دومین بلوک نوشته بود درباره ما . و یک لینک با نام هدف ما چیست . این اولین جایی بود که تکنوتاکس و آدمای که اونجا بودن رو متمایز می کرد؟ درباره ما اصلا نگفته بود من آلن باغومیان هستم یا من فلانی هستم یا من mkargar ؟ بلکه نوشته بود:
روز به روز شاهد گسترش سیستمعامل لینوکس و
فناوریهای بازمتن (Open Source) در سرتاسر جهان هستیم. متاسفانه به دلیل اینکه کشور ما یک کشور مایکروسافتی است، تاکنون
اقدامات کمی در رابطه با معرفی سیستمعامل لینوکس و فناوریهای بازمتن و مزایای آن
انجام شده است.
درحالی که بسیاری از کشورهای جهان در حال
انتقال سیستمهای خود به سیستمعامل لینوکس بوده، لینوکس را در مدارس خود گسترش
داده و در حال تربیت نسلی آشنا با این سیستمعامل هستند، مسئولین یکی از بانکها با
افتخار اعلام میکند که سیستمهای خود را به ویندوز ۲۰۰۰ منتقل نموده است و یا مسئولین آموزش و پرورش اعلام میکنند که تا
وقتی مایکروسافت وجود دارد، ما از محصولات آن استفاده خواهیم کرد. شاید اکنون ما ویندوز و آفیس را به قیمت ۲۰۰۰ تومان خریداری میکنیم، ولی تا سال ۲۰۰۸ که به سازمان تجارت جهانی خواهیم پیوست، دیگر خبری از ویندوزهای ۲۰۰۰ تومانی نخواهد بود و آن هنگام است که پول نفت ما که متعلق به
آیندگان بوده و باید صرف آبادانی این کشور شود، به جیب مایکروسافت سرازیر خواهد شد.
ما چه چیزی از پرو، برزیل، اسپانیا، چین،
آلمان، ژاپن، نروژ، ویتنام و ... کم داریم؟ مگر آنها نتوانستند با این سیستم کار کنند؟ مگر این
سیستم جواب خود را پس نداده و سیستمی است نا مطمئن که همه ما از آن فراری هستیم؟
به هیچ وجه اینگونه نیست.
بعنوان شخصی که با این سیستمعامل تجربههایی
دارد، تصمیم گرفتم تا این سایت را ایجاد نمایم تا بستری باشد برای آموزش، فرهنگ
سازی و گسترش این سیستمعامل در کشور. آرزوی من رفع کمبود منابع آموزشی و اطلاعاتی به زبان فارسی در باره
این سیستم عامل است. میدانم کاری است دشوار که از عهده من به تنهایی خارج است. بنابراین از کمک و همکاری دوستانی که مطالبی تهیه میکنند و قادرند
تا چیزی به دیگران یاد دهند، استقبال خواهم کرد و خود نیز همچنان که تاکنون
اینگونه بوده است، بیکار ننشسته و حداکثر تلاش خود را برای کمک به دیگران به کار
خواهم گرفت.
نکته مهی که باید به آن اشاره کنم «فرهنگ صحیح» استفاده از فناوریهای بازمتن و نرمافزارهای آزاد میباشد. برای استفاده از آنها ابتدا باید مفهوم آزادی نرمافزار و دلایل
آنرا درک نماییم و صرفا گسترش استفاده تنها ما را به هدفی که میخواهیم نائل
نخواهد کرد. بنابراین در کنار آموزش مفاهیم فنی این سیستمعامل، سعی بر آن است
تا گاه و بیگاه به مباحث فلسفی آن نیز اشارهای شود.
به امید روزی که همگی بتوانیم «فقط» از نرمافزارهای آزاد استفاده کنیم. به امید آن روز.
اما قسمت جالب انگیزش بلوکی بود که زیر بلوک درباره ما بود و عنوانش دیسک های لینوکسی بود. وقتی که روی لینکش کلیک میکردی اگه گفتی چی می دیدی ؟
اینجا فروشگاه اینترنتی ما بود.مایی که اینترنت dialup داشتیم با شوق و ذوق به این جدول نگاه می کردیم.شاید الان در برابر فروشگاههایی مثل سیتو یا لینوکس شاپ و غیره مثل بقالی بنظر برسه ولی ..... . حالا فکر کن چجوری باید خرید می کردی.؟ من یک برگه برداشتم و شروع کردم به نوشتن و بعد از سلام و احوالپرسی گفتم یک دیسک لیبرانت می خوام و هزینه رو هم به اضافه هزینه پست برگشتی داخل پاکت گذاشتم و پست کردم تهران.حالا فکر کن یکی بسته رو باز می کنه و سی دی ها رو رایت می کنه و برات پست میکنه . بسته بعد از دو هفته به دستم رسید.بزارید کمی پایین تر بریم . یک بلوک هست بنام سایت های پیشنهادی که لینک دوم نوشته بود نشریه الکترونیک لینوکس.
تکنوتاکس خوب بود ولی مقالات زیادی داخلش نبود . بیشتر اخبار بود و رفع اشکال. توی این اوضاع راه افتادن یک مجله الکترونیکی که در واقع یک وب سایت بود که هر چند وقت یکبار مقاله های جدیدی میزاشت برای ما خیلی جذاب بود.
اون دو پای پنگوئن همیشه واسه من خاطره ای هستند فراموش نشدنی باور کنید.این مجله 31 شماره داد و بعد به خاطراتمان پیوست.حداقل چیزی که من می دونم یکی از فعال ترین نویسنده هاش در لینوکس مگ هست . منظورم آقای نوید عبدی هست.خوب ایشون حدود 10 سال پیش درباره لینوکس در یک قالب به نام مجله مطلب می نوشته و بخشی از خاطرات لینوکسی من حساب میشه هر چند که ذهنیت اون موقع های من از ایشون یک مدیر سر سخت بود که همش می گفت جستجو کنید و وقتی یک مشکل رو ارسال می کردم توی انجمن تکنوتاکس خواب این رو می دیدیم که الان کاربری با نام نوید پست من رو پاک یا قفل خواهد کرد یادش بخیر چه روزهایی بود خدایی.یکی از کارهای مورد علاقه ام توی انجمن های تکنوتاکس خوندن پست های بعضی از نویسنده ها بود و دلم می خواست بفهمم واقعا چی نوشتن. اینقدر مطالب فنی بود که الان فکرش رو می کنم خندم می گیره واسه چی اینکار رو می کردم. مثلا پست هایی که Navid,irix,zouup,mkargar,pahlavanzadeh,alan داخلش شرکت می کردند.یعنی خوندن این پست هاشون و جواب هایی که به هم می دادند مثل این بود که داشتی فیلم starwars رو توی دهه 80 نگاه می کردی.از اسم هایی که بالا نام بردم حداقل چند تاشون بازم توی لینوکس مگ هستند . مثلا آقای آرمین رنجبر که در واقع zouup بود و پهلوان زاده. ممکنه به من بخندید ولی فکر کنید یک پسر 17 ساله وقتی درباره کرنل می خوند و هیچی نمی فهمید (بگو یک اپسیلون) بعد فردا توی دبیرستان درباره ماژول لود کردن و این چیزا واسه دوستای ویندوزیش صحبت می کرد چه احساسی داشته. زمان در حال گذر بود و سایت های جدیدی توسط افراد شناخته شده ای ساخته می شدند. مثلا سایت هزاردستان که جزء اولین ویکی ها بود و اگر اشتباه نکنم کار آقای مهدی حسن پور بود و بعد ایشون سایت رسمی اوبونتو را راه اندازی کرد.بزارید ماشین زمان رو جلو تر ببریم.یک روز که از خواب بیدار شدیم دیدیم بلوک دوست داشتنی فروش توزیع های لینوکس تغییر کرده و شده بود :
فروشگاه های لینوکس وارد بازی شدند و به ما این امکان رو دادند که راحت تر توزیع دوست داشتنی مون رو انتخاب کنیم. یاد گرفتیم در کنار هم بسته های کاربردی رو جمع آوری کنیم و بکنیم یک سی دی و در فروشگاه ها قرار بدیم و براش اسمهایی مثل هما یا آفتاب پرست بزاریم.یاد گرفتیم برای هر توزیع میشه یک انجمن کاربری جدا داشت و به هم کمک کنیم.بعدا یاد گرفتیم وقتی نسخه جدید توزیع مورد علاقه مون منتشر شد جشن برگزار کنیم حتی به شهرهای مختلف سفر کنیم و فقط در حد یک نام کاربری نباشیم.یاد گرفتیم به دوستامون سی دی و بعد دی وی دی های لینوکس هدیه بدیم.روابطمون در انجمن ها بیشتر شد بعضی ها مدیر شدن و سعی کردن محیط بهتری فراهم کنند.حالا دیگه خبری از خیلی از بزرگ هایی که توی انجمن ها بودند نبود.شاید الان دیگه نوبت ما بود. خیلی هامون رفتیم دنبال علایقمون. مثلا برنامه هایی نوشتیم که به عنوان بهترین برنامه ها در زمینه خودشون بودند. خوب چغوک و بلاگیو هم جز این برنامه ها بودند که توسط مجید رمضان پور نوشته شد یا فری بیدی که به ما این امکان رو داد که فارسی رو در لینوکس داشته باشیم که توسط بهداد اسفهبد نوشته شد. با نگاه کردن به لیست نویسندگان لینوکس مگ هر دو اینها هم هستند.بعد ها لینوکس خودمون هم ساختیم . مثل پارسیکس که توسط آلن باغومیان نوشته شد یا آریوس که توسط مهدی فتاحی نوشته شد که الان در لیست نویسندگان مجله هست. زمان باز هم در حال گذر بود که یه هو یه چیز عجیب برای ما ظاهر شد : لینوکس اف ام.یک رادیو لینوکسی که تقریبا هفته ای یک بار برنامه داشت . حالا علاوه بر عکس سه در چهار و نام جادی صداش هم می تونستم بشنوم. از اعضای لینوکس اف ام می تونم به فرید احمدیان و جادی اشاره کنم که هر دوشون بازم در لیست مجله هستند.البته ما هنوز هم وبلاگ جادی رو می خونیم و با رادیو گیک شب ها به خواب می ریم.با اینکه من توی تکنوتاکس مدیر انجمن شده بودم ولی زیاد به این سایت سر نمی زدم (متاسفانه) اما توی انجمن اوبونتو بودم و دوستای خوبی هم پیدا کردم. دوستایی که بار علمی زیادی داشتن و سعی در کمک کردن به بقیه اعضا داشتن مثل ناربه آراکیل یا دانیال بهزادی که اعضای فعال این انجمن بودند. یادم میاد که توی یک از موضوعات درباره معرفی خودمون در انجمن اوبونتو بود و هر کسی خودش رو معرفی می کرد. یک روز به واسطه همین تاپیک برادر همکلاسیم واسم پیغام خصوصی داد که از لینوکس استفاده می کنه. حالا خوشحال بودم که توی شهر کوچکم کسایی دیگه هم از لینوکس استفاده می کنند.بعد ها این شخص سایت لینوکس ریویو رو راه اندازی کرد و حتی برنده جایزه در فستیوال وب هم شد. معلومه منظورم کیه دیگه . مسعود آموزگار رو می گم که در روزگاری که خیلی از وبلاگ هایی که درباره لینوکس بودند و عمر گل داشتند هنوز وبلاگش رو به کمک دوستاش به روز نگه داشته.راستی هنوز جمله "موفق باشید mfaridi" رو یادتون هست ؟ مقالات inkscape بهروز کشاف چی ؟ مقالات سعید زبردست چی ؟
همه چی خاطر انگیز هست . ولی بالاتر از خاطره انگیز تر بودن این هست که یک نفر یک حرکت رو شروع کرد به نام لینوکس مگ. قدیمی ها و جدیدی ها رو دور هم جمع کرد. همه می خوان کمک کنن.دیدن صفحه لینوکس مگ در حال حاضر برای من مثل یک آلبوم هست که داخلش خاطرات یک پسر از سن 17 سالگیش از لینوکس وجود داره.شما رو نمی دونم ولی دوست دارم تو هم جز خاطراتم باشی. دوست دارم در کنارمون باشی. باهم باشیم و به هم کمک کنیم.از هم یادبگیریم.باور کن دیدن لینوکس مگ در سایت webarchive خیلی سخته . خیلی .
- ۹۲/۱۰/۱۲